انتقال برخی از محبوسان بند هشت به زندان رجاییشهر پس از شلیک گلوله ساچمهای و ضرب و شتم
با گذشت بیش از ۱۲ ساعت از اعلام آتشسوزی و انفجار در زندان اوین، رسانههای حکومتی ایران همچنان خبرهای ضد و نقیضی را در اینباره منتشر میکنند. خانواده برخی از زندانیان، از جمله معلمان و کارگران زندانی در اوین میگویند که این زندانیان طی تماس تلفنی کوتاهی گفتهاند که سالم هستند. اما همسر امیرعباس آزرموند، روزنامهنگار مدافع کارگران در اینستاگرام نوشت که ماموران زندان همسرش را کتک زده و با دستبند و پابند به مکان نامعلومی منتقل کردهاند.
برپایه آخرین اطلاعات رسیده از زندان اوین، ماموران پیش از انتقال امیرعباس آزرموند و آرش جوهری به زندان رجایی شهر، به آزرموند با تفنگ ساچمهای شلیک کرده و این زندانی را به همراه آرش جوهری با باتوم شدیداً مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.
آزرموند پیش از این نیز در زندان از دسترسی به خدمات درمان محروم شده بود. دادگاه انقلاب تهران او را به سه سال و هفت ماه حبس محکوم کرده است.
از آرش جوهری، فعال کارگری زندانی نیز به عنوان یکی دیگر از زندانیانی که به مکان نامعلوم منتقل شده است، نام برده میشود. او هم به ۱۶ سال زندان محکوم شده است. ابوالفضل نژادفتح و عادل گرجی فعال صنفی دانشجویی نیز از دیگر زندانیان بند هشت هستند که به مکان نامعلوم منتقل شدهاند.
طبق گزارشها علاوه بر امیرعباس آزرموند، یاشار توحیدی زندانی سیاسی که به اتهامهای «اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در گروههای چپ مارکسیستی و تبلیغ علیه نظام» در حبس است نیز با گلوله مشقی زخمی شده است.
همچنین گفته میشود یاشار و کاوه دارالشفاء نیز که در بند هشت زندان اوین محبوس بودند به زندان رجاییشهر منتقل شدهاند. با اینحال همچنان اطلاع دقیقی از وضعیت آنها در دسترس نیست. بهمن دارالشفاء به نقل از دادیار زندان اوین نوشته است که حال این دو برادر زندانی خوب است اما هنوز هیچ تماسی نگرفتهاند.
مصطفی نیلی، وکیل دادگستری هم در توییتر نوشته است:
«تعدادی از زندانیان سیاسی بند هشت اوین را دیشب پس از پایان درگیریها از بند خارج کردهاند و هنوز اطلاعی از مکانی که منتقل شدهاند، در دست نیست.»
او همچنین گفته که با دادیار زندان اوین صحبت کرده و او وعده کرده است دستور بدهد تمام زندانیانی که تا به حال تماس تلفنی نداشتهاند با خانواده تماس بگیرند.
اسامی زندانیانی که از بند هشت اوین به مکان نامعلوم منتقل شدهاند هنوز به صورت کامل فاش نشده است.
یک فایل صوتی که به زمانه هم رسیده است تأیید میکند که ماموران زندان چند تن از زندانیان بند ۸ را با خشونت از این بند منتقل کردهاند.
در این فایل صوتی که از زندان اوین رسیده است، یکی از زندانیان میگوید:
«دیشب ساعت یک ربع به ۹ شورش که در بند ۷ زندان اوین شد مامورها از همان اول شروع به تیراندازی کردند، تیراندازی ممتد خیلی وحشیانه که باعث تحریک زندانیان بند ۸ هم شد، بند هشتیها خواستند کمک کنند و جلوی کشتار را بگیرند، و حمله شد به تمام زندانیان بند ۸. تیراندازی مستقیم شد، حدود ۱۰-۱۵ نفر تیر ساچمهای خوردند یک نفر هم نمیدانم تیر جنگی یا چی خورد، خونریزی شدید داشته، گلوله از بدنش رد شده [است]. رئیس بند، سرهنگ محمودی و تعداد افراد دیگر که نمیدانم کی بودند، گارد آمد و حمله کردند، با باتون زدند، ۴۰-۵۰ نفر از بچهها را بردند، نمیدانیم کجا بردند و از دیشب تا الان صدا کتککاری میشنویم، حکومت نظامی اینجا راه انداختهاند».
آتش سوزی در زندان اوین شامگاه شنبه ۲۳ مهر گزارش شد. رسانههای حکومتی و مسئولان دولتی و قوه قضاییه در روایتهای متناقض ابتدا تلاش کردند ماجرا را به درگیری میان زندانیان تقلیل بدهند. سپس مدعی شدند که تنها در بند چهار زندان که به گفته آنها «اراذل و اوباش» در آنجا نگهداری میشوند، درگیری رخ داده و کارگاه خیاطی زندان دچار آتش سوزی شده است.
سخنگوی سازمان اورژانس تهران هم ادعا کرد که در این حادثه فقط هشت نفر مصدوم شدهاند.
همزمان با اعلام خبر آتش سوزی در زندان اوین خانواده زندانیان و بسیاری از شهروندان در مقابل زندان اوین تجمع کردند.
شاهدان عینی شامگاه شنبه حضور ماموران امنیتی در اطراف زندان را پرشمار توصیف کردند و گفتند که خیابانهای منتهی به زندان اوین برای جلوگیری از تجمع در مقابل زندان مسدود شده است
بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری ههنگاو، نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران روز چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۱ (۱۲ اکتبر ۲۰۲۲) به دبیرستان دخترانه «سمیه» هجوم برده و با ایجاد رعب و وحشت و تهدید دانشآموزان این دبیرستان دو دختر نوجوان ۱۷ ساله را به نامهای پروا حسینی و شنیا حسینی ربودهاند.
روز پنجشنبه ۲۱ مهر نیز سه دانشآموز ۱۷ ساله دبیرستان «کاظمی» سروآباد به نامهای اشکان ابراهیمی، آریا مرادی و مبین مرادی توسط این نیروها ربوده شدهاند.
یک منبع مطلع در اینباره به ههنگاو اعلام کرد که «گویا این پنج دانشآموز به دلیل شعار نویسی در مدرسه بازداشت شدهاند و مبین مرادی روز شنبه و پس از سه روز در حالی که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود آزاد شده و از سرنوشت و محل نگهداری چهار دانشآموز دیگر اطلاعی در دسترس نیست».
لشکری از لباسشخصیها به دانشگاه شریف حمله کردند. دانشجویان معترض در محاصره قرار گرفتند. راههای منتهی به دانشگاه را مسدود کردند. بسیاری از دانشجویان بازداشت شدهاند. عدهای مجروح شدهاند.
نیروهای لباسشخصی حکومتی، دانشگاه شریف را در محاصره خود در آوردند، تمام راههای منتهی به دانشگاه را مسدود کردند. آنها به سمت دانشجویان شلیک میکنند و تعداد نامشخصی از دانشجویان را دستبند زده و بازداشت کردهاند.
دانشجویان معترض دانشگاه شریف از بعدازظهر روز یکشنبه دهم مهر در محوطه دانشگاه تجمع برگزار کرده بودند. پیش از این تجمع، بسیج دانشجویی تهدید کرده بود که دانشجویان را میزنند. حکومت بهسان حملات به کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸، نیروهای لباس شخصی را برای سرکوب دانشجویان شریف فرستاد.
سرکوب در محوطه دانشگاه و خوابگاهها
کانالهای دانشجویان شریف از بازداشت دانشجویان خبر میدهند. آنها نوشتهاند که اطراف خوابگاه مصلینژاد و احمدی روشن دانشگاه، ترافیک شدیدی برقرار است و نیروهای سرکوب حکومتی در حال تردد در اطراف خیابانهای اطراف دانشگاه شریف هستند.
اولین ویدئوها از وضعیت حمله به دانشگاه شریف، درست پیش از غروب آفتاب زمانی که دانشجویان معترض تجمع برگزار کرده بودند، به شبکهها فرستاده شد. آنها خبر دادند که در محاصره نیروهای لباس شخصیاند: ون آوردهاند، دانشجویان را بازداشت و سوار ون میکنند.
کسی که از بالا به درب ورودی دانشگاه اشراف دارد فیلم میگیرد. او نفسنفس میزند و آشفته است. در بیرون در دانشگاه لباسشخصیهای که کیف کج انداختهاند جمع شدهاند. برخی از آنها باتوم و برخی تفنگهای ساچمهای و پینتبال دارند. فضا ملتهب است. دانشجویان فریاد میزنند: «هموطنت رو داری میزنی؟ بیشرف!»
خبر به دانشگاههای دیگر میرسد. برخی برای کمک به سمت دانشگاه شریف میرود اما لباس شخصیها و یگان ویژه همه راههای منتهی به شرف را مسدود کردند.
در واکنش به این حمله، در اولین ساعت غروب آفتاب تجمعی داخل محوطه دانشگاه شکل میگیرد و دانشجویان عصبانی از حضور لباس شخصیها در تاریخی شب فریاد میزنند: ؛دانشجو را آزاد کن». زنی پشت دوربین میگوید ۱۰ مهر، دانشگاه شریف.
بیرون در دانشگاه و در خیابانهای اطراف، دانشجویانی که برای کمک به همدانشگاهیها آمدهاند را هم میزنند و بازداشت میکنند. درهای دانشگاه را بستهاند و همه آنها که داخل ماندهاند، در محاصره کاملاند. برخی از داشجوها بیرون در دانشگاه شعار میدهند: «مرگ بر خامنهای». دختری توضیح میدهد بیرون دانشگاه شریف هستیم. فقط گاز اشکآور میزنند، نمیگذارند برویم داخل دانشگاه. صدای او مقطع است و نفسنفس میزند.
از پنجرههای خوابگاه تصویر بازداشت و انتقال دانشجویان بازداشتی به ونهای نیروهای سرکوب ثبت شده است:
دانشجویان جمع شده بیرون دانشگاه فریاد میزنند: «بسیجی برو گم شو. بیشرف، بیشرف.»
تمام نیروهای سرکوب جمع شده در شریف در تمام ویدئوها لباسشخصیاند – حکومت مخوفترین نیروهایش را برای سرکوب دانشگاه فرستاده است.
در شبکهها پیام از داخل دانشگاه شریف پیام میآید: «بچهها از همه طرف محاصره شدن و امکان خروج ندارن. بهشون با تفنگ ساچمهای و پینتبال شلیک میشه.»
ویدئویی منتشر شده که صدا ندارد. دستکم ده دانشجو که دستبند زده شدهاند به ونی سفید منتقل میشوند. نیروهای سرکوب همهجا در خیابان هستند.
ویدئویی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که در آن پشت دوربین راوی زن است و فیلم میگیرد. شب است. تصویر یک لشگر موتورسوار از لباس شخصیهای حکومتی را در خیابان حبیبالله بین خیابان آزادی و تیموری نزدیک خوابگاههای دانشگاه شریف نشان میدهد. بر یکی از موتورها سه نفر نشستهاند. بین دو نیروی حکومتی یک جوان بر ترک موتور نشسته و بازداشت شده است. به دستان او از پشت دستبند زدهاند و او را بر موتور نشاندند. لباسش را بر سرش کشیدند و او نیمه برهنه است. راوی میگوید: «یا ابوالفضل، جوون مردم را لباسش رو کشیدن سرش. جوون مردم را دارند میبرند». در همین حین لباس شخصی سوار بر موتور به سمت کسی که فیلم میگیرد شلیک میکند. مشخص نیست گلوله چیست اما تصویر کامل میشکند:
در ویدئویی دیگر، خیابانهای اطراف دانشگاه شریف در محاصره نیروهای لباس شخصی است و معترضان از بالای پل هوایی داد میزنند «بیشرف، بیناموس». صدای تیراندازی میآید.
در یک ویدئوی دیگر دانشجوهای گیر افتاده در پارکینگی در دانشگاه پریشان از وضعیت فرار میکنند.
ویدئویی دیگر که مربوط به ساعت هفت شب، محوطه دانشگاه را نشان میدهد که انگار غباری در هواست که میتواند ناشی از گاز اشکآور باشد. دانشجویانی کولهبهپشت در این محوطه گیر افتادهاند.
ویدیوی دیگری هم منتشرشده که نمای بیرونی دیوارهای دانشگاه شریف را نشان میدهد. صدای تیراندازی میآید. دانشجویان فریاد میزنند: «بیشرف!»
انجمن اسلامی دانشگاه شریف در شبکهها در مورد بازداشتیها کمک خواسته است. آنها نوشتهاند:
«با توجه به وضعیت اسفبار و نگرانکننده امروز در دانشگاه شریف، اگر اطلاعاتی از بازداشتیهای امروز و یا مجروحین دارید لطفاً برای پیگیری در اختیار انجمن قرار دهید. «
هیئت رئیسه دانشگاه صنعتی شریف اعلام کرده که کلیه کلاسهای درس از روز دوشنبه مورخ ۱۱ مهرماه بهصورت مجازی برگزار میشود.
روایت دانشجوها: با خشونت وحشتناک آمدند و بازداشت کردند
دانشجویانی که در دانشگاه شریف هستند، شرایط را با حمله نیروهای لباس شخصی حکومتی به به کوی دانشگاه تهران در سالهای ۱۳۷۸، ۱۳۸۸ مقایسه میکنند. در آن حملات حکومت مخوفترین نیروهای سرکوبش را برای حمله به اعتراضات به دانشگاه فرستاد. یک دانشجو به زمانه گفت: «با خشونت وحشتناک آمدند و فلهای بازداشت کردند.»
در یکی از کانالهای دانشگاه، فردی در مورد شرایط خیابانهای اطراف دانشگاه نوشته است. او با اشاره به یکی از اغذیهفروشیهای نزدیک دانشگاه مینویسد:
«از یکی از دوستان که خونهش نزدیک سگپزه پرسیدم. همهی راههای منتهی به شریف از نوری تا یادگار و آزادی بستهس. نمیتونید برید نزدیک شریف. جو فوق امنیتیه. هنوز دانشجوها توی دانشگاهن. به ساکنان محله اجازه نمیدن از خونه بیرون بیان.»
روایتهای دانشجوهای شریک این است که تعداد دانشجویان بازداشت شده زیاد است. در یکی از کانالهای دانشجویی آمده:
«تعداد دستگیریها امشب در دانشگاه شریف زیاد بوده. فقط از یکی دانشکده مدیریت و اقتصاد بیش از پنج نفر ربوده شدهاند.»
وضعیت خوابگاههای دانشگاه هم امنیتی است و روایتها از این قرار است که مأموران امنیتی حکومت به همراه لباس شخصیها خوابگاهها را هم به محاصره خود در آوردهاند.
برخی برای کمک به دانشگاه شریف رفتهاند. ویدیویی در شبکهها منتشر شده که ترافیک سنگین در خیابان آزادی را نشان میدهد. ماشینها با بوق ممتد به وضعیت محاصره دانشگاه معترضاند.
حمله به شریف از قبل برنامهریزی شده بود
پیش از حمله لباس شخصیها به دانشگاه شریف، کانالهای حکومتی صحبتهای مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف را منتشر کردند که در جمعی از بسیجیان این دانشگاه میگوید که از امروز به بعد «اگر شعار علیه جمهوری اسلامی دادند، اگر شعار علیه آقا دادند، ما میایستیم». او بعد میگوید ما شروع نمیکنیم «اما اگر زدند ما میزنیم» و سایر بسیجیان در حمایت حرفهای او شعار میدهند: «اللهاکبر، اللهاکبر.»
کانالهای حکومتی سعی دارند نشان دهند که وضعیت دانشگاه آرم است. آنها نوشتهاند که محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم، در دانشگاه شریف حضور یافته و جو دانشگاه آرام است. ویدئویی منتشر کردند که رسول جلیلی، رئیس دانشگاه صنعتی شریف را در کنار زلفیگل در حوالی درِ شمالی دانشگاه نشان میدهد.
یکی از دانشجویان سابق دانشگاه شریف مینویسد که رسول جلیلی، رئیس فعلی دانشگاه شریف، معمار پروژه فیلترینگ اینترنت در ایران در دهه ۸۰ و از اصلیترین پیشبرندههای فیلترینگ و طرح صیانت اینترنت در سالهای اخیر بوده است.
حکومتیها همچنین نوشتند که انتقال دانشجویان با ون به زندان نبوده و لباس شخصیها دانشجویان را به خوابگاه بردهاند. در تمام تصویر انتقال دانشجویان به ونهای نیروهای سرکوب، آنها دانشجویان را دستبند زده بودند.
بسیج دانشجویی دانشگاه شریف هم به دانشجویان هشدار میدهد که برای حفظ امنیت خود، از اتاقهایتان و خوابگاه خارج نشوید.
حمله به دانشگاه، واکنش امنیتی حکومت به اعتصاب دانشجویان است
پس از اعتراضات گسترده در واکنش به قتل دولتی مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد، دانشجویان بیش از ۱۰۰ دانشگاه ایران از جمله دانشگاه صنعتی شریف دست به اعتراض زدند و از جمله گفتند که به سرکوب نیروهای امنیتی و دستگیری و آزار دانشجویان معترضاند.
آنها به اعتصاب سراسری دانشجویان پیوستند و گفتند که تا همه دانشجوها آزاد نشوند و امنیتیها و نیروهای سرکوب از دانشگاه اخراج نشوند به سر کلاسها نخواهند رفت. در نامه دانشجویان دانشگاه شریف در حمایت از اعتراضات مردمی که به امضاء صدها تن از آنها رسیده آمده است:
«ما، به عنوان جمعی از فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف، ضمن حمایت از حرکتهای اعتراضی مردم ایران در مقابله با اعمال خشونت سیستماتیک علیه زنان و اقلیتها، فقر و فساد گسترده، برخوردهای امنیتی، خفقان سیاسی و محدودسازی شبکههای اجتماعی و اینترنت، از اساتید و همدانشگاهیهای خود دعوت میکنیم که از حق تعطیلی کلاسهای درس در شرایط اضطراری فعلی حمایت کرده و با سایر مردم و دانشجویان همراه و همقدم شوند.»
بیش از هزار نفر از استادهای دانشگاه ایران در نامههای مختلف و یک فراخوان دست جمعی از دانشجویان، مطالبههای آنها و اعتراضاتشان حمایت کردهاند. برخی کلاسها را تعطیل کردهاند و برخی در اعتراض به شرایط کشور و سرکوب دانشگاهها استعفا کردهاند.
او را سوار ماشین کردند و به روبهروی بیمارستان برده بودند، ولی جرات نکردند داخل بیمارستان ببرند، به همین دلیل بغل جوب رهایش کرده بودند. ظاهرا این خدا بیامرز خواسته بلند شود، اما نتوانسته و به داخل جوب میافتد… دیگر معلوم نیست چند دقیقه داخل جوب بوده تا اینکه دو نفر او را میبینند که خونریزی داشته و سریعا به بیمارستان میبرند، بمیرم برای بیکسیاش در آن لحظه.
فواد قدیمی یکی از اولین جانباختههای اعتراضها به قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی است. او در جریان اعتراضهای شهر دیواندره در تاریخ ۲۸ شهریور از ناحیه مچ دست و شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در روز ۳۰ شهریور در بیمارستان کوثر سنندج جان باخت.
یک منبع آگاه و از نزدیکان فواد قدیمی که نخواست نامش فاش شود، به زمانه گفت او در نزدیکی پایگاه سپاه با گلوله کلاشنیکف مورد هدف قرار گرفت. چند نفر سعی میکنند به فواد قدیمی کمک کنند و او را از داخل کوچههای منتهی به جاده ساحلی به بیمارستان ببرند:
«بعد او را به یک سالن آرایشی زنانه برده بودند و چند دقیقه هم آنجا بوده… سپس دوباره تلاش کردند او را به بیمارستان ببرند، اما روبهروی بیمارستان کنار جوب رهایش میکنند، زیرا جرات نکردند او را داخل بیمارستان ببرند.»
مشخص نیست فواد قدیمی چه مدت به حال خود در جوب رها شده بود تا اینکه دو نفر متوجه میشوند و او را به داخل بیمارستان امام خمینی دیواندره میبرند. بنا به گفته منبع آگاه زمانه فواد قدیمی به مدت ۶ ساعت در اتاق عمل تحت عمل جراحی قرار گرفته بود:
«آنجا یکی از کلیههایش را در آوردند، چون خونریزی شدیدی داشت و گفتند تا به سنندج برسد خواهد مُرد، ولی خانوادهاش اصرار کردند که با رضایت و مسئولیت خودشان او را به سنندج منتقل کنند. به همین خاطر فرماندار درخواست هلیکوپتر کرد و با هلیکوپتر فواد را به سنندج منتقل کردند.»
ساعت ۱۰ شب در بیمارستان کوثر سنندج فواد قدیمی را به اتاق عمل بردند و تا ساعت ۱۲ عمل حراجی به طول انجامید. به گفته منبع آگاه زمانه تا ساعت ۷ صبح روز سهشنبه ۲۹ شهریور او به هوش نیامد، اما بعد که به هوش آمد تعدادی از اعضای خانواده از جمله پدر، برادرها، همسر و پسر بزرگاش موفق شدند با او صبحت کنند:
«به یکی از برادرهایش گفته بود مراقب دو پسرش باشد و او هم با گریه از اتاق بیرون آمد…»
منبع آگاه میگوید حدودا ساعت ۸ شب سهشنبه ۲۹ شهریور به برادرهای فواد قدیمی خبر میدهند که او علائم حیاتیاش را از دست داده و با دستگاه زنده نگه داشته شده است. خانواده فواد قدیمی شب قبل را در حیاط بیمارستان خوابیده بودند، اما شب دوم همه آنها به منزل اقوام رفته بودند و تنها دو تن از برادرها و پسر بزرگ فواد قدیمی در بیمارستان مانده بودند:
«تا ساعت ۳ بامداد هر ۲۰ دقیقه یکبار برادرهای فواد از کادر درمان جویای حالاش میشدند که ببیند بهتر شده یا نه. حدود ساعت ۲ بامداد بود که پسرش در حیاط بیمارستان خوابید و برادرهایش به همدیگر سعی میکردند روحیه و دلگرمی بدهند. کمی بعد آنها هم خوابیدند اما حدود ساعت ۵ صبح یکی از برادرها دوباره رفته بود حال فواد را بپرسد که به او میگویند ساعت ۴ تمام کرده است و باید جنازهاش به سردخانه منتقل شود.»
این منبع آگاه میافزاید بعد از فوت فواد قدیمی، یکی از برادرهایش به دلیل شوک عصبی که بر اثر خبر به او وارد شد از ساعت شش صبح تا چهار بعدازظهر قدرت تکلماش را از دست داده بود و نمیتوانست صحبت کند:
«سه تا سِرُم آرامشبخش به او وصل کردند، همه فواد را فراموش کرده بودند و فقط میخواستند کاری کنند او حرف بزند، حتی یک کلمه هم نمیتوانست بگوید. دکترها میگفتند شوک به او وارد شده.»
آگهی
فواد قدیمی بامداد چهارشنبه ۳۰ شهریور جان میسپارد. به گفته منبع آگاه زمانه در گواهی فوت علت مرگ او «نامعلوم» نوشته شده است.
از خانواده او تعهدهایی گرفته میشود، از جمله از آنها خواسته میشود با صداوسیما مصاحبه کنند و بگویند مرگ فواد به دلیل تیراندازی نیروهای امنیتی نبوده است، اما خانواده از پذیرش این موضوع سر باز میزنند.
پیکر فواد قدیمی تحت نظر نیروهای امنیتی حدود ساعت یک بامداد ۳۱ شهریور به قبرستان قدیم دیواندره منتقل میشود. نیروهای امنیتی زیادی در مراسم خاکسپاری حضور داشتند و بعد از انجام غسل میت، حدود ساعت دو و نیم بامداد پیکر این شهروند معترض به قتل مهسا امینی به خاک سپرده شد:
«با وجود اینکه گفته بودند جز خانواده کسی نیاید حدود ۳۰۰ نفر آمده بودند. خود نیروهای امنیتی جایی را برای خاکسپاری انتخاب کردند، یکی از برادرهایش شاکی شد که چرا آنجا میخواهند دفن کنند، ولی چند نفر از بستگان جلوی دهناش را گرفتند… میترسیدند او را دستگیر کنند.»
فواد قدیمی متولد ۱ اسفند ۱۳۶۱، متأهل و دو پسر ۱۶ و ۹ ساله داشت. پسر بزرگ او از هشت ماه پیش به همراه عمویاش در تهران زندگی میکند و در رده نوجوانان عضو باشگاه فوتبال استقلال است. منبع آگاه زمانه درباره شرایط روحی پسر کوچک فواد قدیمی بعد از فوت پدرش میگوید:
««حال روحی پسرهایش خوب نیست، کاوان پسر کوچکاش خیلی وابسته پدرش بود، وقتی به سر مزار میروند کنار قبر پدرش میخوابد و بسیار بیتاب پدرش است…»
فواد قدیمی در دیواندره خشکشویی داشت و همه شهر او را میشناختند. به گفته منبع آگاه زمانه او بسیار آدم شوخطبعی بود.
آگهی
فواد قدیمی تنها جان باخته اعتراضها به کشته شدن مهسا امینی در شهر کوچک دیواندره نیست. محسن محمدی نیز از دیگر جان باختههای همین شهر است که او هم در همان روز ۲۸ شهریور مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.
بعد از جان باختن فواد قدیمی، صداوسیما گفتوگویی با پدر این جان باخته منتشر کرد که در آن تلاش شده بود مرگ او به عوامل «ضدانقلاب» ربط داده شود. امید قدیمی، یکی از برادرهای فواد قدیمی با انتشار ویدیویی در صفحه شخصی اینستاگرام خود نسبت به پخش صحبتهای پدرش در صداوسیما واکنش نشان داد و گفت آنها هیچ اجازهای برای پخش به صدا و سیما ندادهاند و حرفهای پدرش سانسور شده پخش شده است.
امید قدیمی در این ویدیو میگوید:
«یک سری ما را بد قضاوت کردند، به ما گفتند پول و خاک (زمین) گرفتید، به والله قسم همه اینها شایعه است. پدر من که پسرش را از دست داده گفت به خیابان نیایید تا مردم داغدار نشوند…»
ویدیوهایی که اعتراضهای روز دوشنبه ۲۸ شهریور در دیواندره منتشر شد، درگیری شدید میان نیروهای امنیتی و معترضان را نشان میداد و نیروهای امنیتی به سمت معترضان با سلاحهای جنگی آتش گشودند که در نتیجه آن دستکم دو نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند.
هنوز آمار رسمی و دقیقی از تعداد جانباختهها و افراد بازداشت شده در جریان اعتراضها به کشته شدن مهسا امینی وجود ندارد.
سازمان عفو بینالملل جمعه یکم مهر / ۲۳ سپتامبر در گزارشی درباره اعتراضها به مرگ مهسا امینی اعلام کرد دستکم ۳۰ شهروند معترض در شهرهای مختلف ایران که شامل کودکان نیز میشود، به دلیل استفاده نیروهای امنیتی از خشونت و سلاحهای مرگبار کشته شدهاند و در تازهترین گزارش خود تعداد کشتهشدههای تایید شده را ۵۲ نفر اعلام کرد. سازمان حقوق بشر ایران مسقتر در نروژ نیز ۱۰ مهر ۱۴۰۱ اعلام کرد که در اعتراضات سراسری به کشته شدن مهسا (ژینا) امینی دستکم ۱۳۳ تن به کشته شدهاند.
غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهدمیگوید که پدرش بالاخره توانسته پس از هفت ماه تماس تلفنی کوتاهی با خانواده داشته باشد.
غزاله شارمهد در گفتوگویی با بخش فارسی صدای آمریکا که روز چهارشنبه سوم فروردین انجام شد با اشاره به اینکه پدرش یش از یک سال و نیم است که در زندان انفرادی است، گفت: «بیش از یک سال است که خودم نتوانستم با پدرم صحبت کنم امروز تولدش بود و بعد از هفت ماه به مادرم زنگ زد. به او گفتند غزاله خیلی نگران تو است و با او هم تماس بگیر ولی نگذاشتند با من تماس بگیرد.»
دختر جمشید شارمهد افزود: «در آن تلفن هم مثل همیشه اجازه ندادند حرفی از وضعیت خود بگوید. حتی خبر نداشت آقای آقاسی که وکیلش است چندین بار درخواست تماس و ملاقات با او داشته است.»
غزاله شارمهد با اشاره به کوتاهی تماس انجام شده گفت که «تنها چیزی که پدرم توانست بگوید این است که وضع سلامتیاش، فشار خون و دیابتش بدتر شده است… و اینکه زندان انفرادی آثار روحی و جسمی خیلی زیادی روی او گذاشته است.»
غزاله شارمهد افزود: «او اجازه نداشت در مورد پرونده حرف بزند و گفت اگر چنین سوالهایی کنید، مجبور میشوم گوشی را قطع کنم.»
خانم شارمهد با اشاره به کوتاهی و محدودیت این تماس گفت که «این که ما بعد از هفت ماه توانستیم صدایش را بشنویم و به این تماس راضی هستیم، نشان میدهد که وضعیت چقدر بد است.این که به این راضی هستیم که پس از هفت ماه یک بار و برای چند دقیقه فقط صدای پدرم را بتوانیم بشنویم و بدانیم که هنوز زنده است.»
او در پاسخ به این پرسش که با توجه به توافق احتمالی هستهای با ایران، امیدوار است که پدر او هم آزاد شود گفت: «بله تمام امید من به این است الان یک شانسی داریم که در یک سال و نیم گذشته نداشتهایم. ما یک سال و نیم است که تلاش میکنیم ببینیم جمهوری اسلامی چه میخواهد و چطور پدر من میتواند آزاد شود و الان معلوم است که چه میخواهند.»
غزاله شارمهد با اشاره به آزادی نازنین زاغری گفت: «وقتی دولت ها مثل بریتانیا بخواهند کاری را انجام بدهند، چقدر دستشان باز و ساده است. ریچارد رتکلیف شش سال برای همسرش، نازنین کمپین کرد و معلوم شد بریتانیا شش سال نمیخواسته کاری کند ولی به محض این که گفت میخواهم آزادشان کنم در عرض دو روز آزاد شدند و او پیش همسرش و فرزندش بازگشت.»
روز چهارشنبه ۱۱ اسفندماه، یک نوجوان ۱۷ ساله قربانی کودک همسری در شهرستان بمپور واقع در استان سیستان و بلوچستان دست به خودسوزی زد. آسیبهای جسمی و روانی ناشی از ازدواج در دوران کودکی، ضربات جبران ناپذیری را بر زندگی این کودکان وارد می کند. بارداری های زیر ۱۸ سال، مرگ و میر مادران، افسردگی، اقدام به خودکشی، طلاق، بازماندن از تحصیل و پایداری چرخه فقر فرهنگی و اقتصادی از جمله این آسیب ها است.
به نقل از کمپین فعالین بلوچ، امروز چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰، یک نوجوان ۱۷ ساله در شهرستان بمپور، دست به خودسوزی زده است.
هویت این نوجوان “ف – مارندگانی”، ۱۷ ساله و اهل روستای مارندگان از توابع بخش ایرندگان شهرستان خاش عنوان شده است.
در این گزارش به وضعیت کنونی این نوجوان پس از خودسوزی اشاره ای نشده است.
گفته میشود، این قربانی کودک همسری پیش از این اقدام توسط همسرش مورد خشونت خانگی و ضرب و شتم قرار گرفته است.
آمار بالای ازدواج کودکانی که پیش از رسیدن به بلوغ فکری و ذهنی ازدواج میکنند از گستردگی این پدیده در ایران حکایت دارد. سن ازدواج در ایران بر مبنای “بلوغ جنسی” تعیین شده در حالی که به گفته کارشناسان، بلوغ جنسی تنها بخشی از ابعاد بلوغ کامل انسان است. رشد، آگاهی، آموزش و آزادی در انتخاب، اساسیترین و انسانی ترین شروط برای تشکیل خانواده است.
آسیبهای جسمی و روانی ناشی از ازدواج در دوران کودکی، ضربات جبران ناپذیری را بر زندگی این کودکان وارد می کند. بارداری های زیر ۱۸ سال، مرگ و میر مادران، افسردگی، اقدام به خودکشی، طلاق، بازماندن از تحصیل و پایداری چرخه فقر فرهنگی و اقتصادی از جمله این آسیب ها است.
سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.
طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» برای محدود کردن دسترسی به شبکهها و پیامرسانهای اجتماعی همچنان مورد انتقاد است. رئیس کمیسیون ویژه بررسی این طرح میگوید ۸۵ درصد بحثهای انتقادی به طرح صیانت حاشیهای و سیاسی، ۱۰ درصد هم غیرکارشناسی است. او همچنان معتقد است که رأیگیری برای تصویب کلیات طرح صیانت «قانونی» بود. اختلافها بر سر تصویب کلیات این طرح بیشتر میشود.
طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» در فهرست طرحهای مورد بررسی صحن علنی مجلس قرار دارد و همچنان با انتقادهای گسترده کاربران فضای مجازی و رسانهها روبهروست. اما رضا تقیپور، رئیس کمیسیون ویژه بررسی این طرح در مجلس شورای اسلامی، در یک برنامه تلویزیونی این انتقادها را رد کرد و گفت:
«دو رویکرد تخصصی و سیاسی در مقابل طرح صیانت شکل گرفته که نتیجه رویکرد سیاسی حواشی بهوجود آمده برای طرح صیانت است. تقریباً ۸۵ درصد بحثهای انتقادی به طرح صیانت حاشیهای و سیاسی، ۱۰ درصد هم انتقادها و ایدههایی بود که خیلی کارشناسی هم نبود.»
تقیپور افزود تنها ۵ درصد انتقادها مربوط به «نخبگان و دانشجویان بودند که اظهارنظر حرفهایتر میکردند».
رضا تقیپور همچنین گفت رأیگیری در کمیسیون ویژه برای تصویب کلیات طرح صیانت «قانونی» بوده است.
طرح جنجالی «صیانت از فضای مجازی» که بعدها به «طرح حمایت از کاربران» و سپس به «طرح نظام تنظیم مقررات خدمات فضای مجازی» تغییر نام پیدا کرد، با دستور علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و برای تحدید بیش از پیش دسترسی کاربران به اینترنت جهانی، تشدید نظارت بر کاربران و جرمانگاری فعالیتهای اینترنتی تدوین شده است. این طرح به نیروهای مسلح بهویژه سپاه پاسداران اختیار کنترل گسترده زیرساختهایی را میدهد که ایران را به اینترنت جهانی متصل میکند.
آگهی
طرح صیانت بهرغم مخالفتهای فراوان، براساس اصل ۸۵ قانون اساسی که اجازه تفویض برخی طرحها به کمیسیون تخصصی را داده، بهصورت محرمانه و دور از انظار عمومی به بررسی گذاشته شد. این کمیسیون سرانجام سهشنبه سوم اسفند جاری کلیات طرح را با ۱۸ رأی موافق به تصویب رساند اما همان شب معاونت قوانین مجلس این مصوبه را باطل اعلام کرد. از آن روز تاکنون بحث و جدلها درباره تصویب کلیات طرح صیانت بیشتر شده است.
تقیپور گفت طرح فعلی صیانت نسخه ۵ دی و ویرایش ۹ بهمن است که آخرین نسخه طرح صیانت است و ۹ تغییر بنیادین نسبت به نسخه قبلی دارد. بهگفته او محور اصلی این طرح تنظیم مقررات فضای مجازی است. او گفت:
«قوانینی که در این حوزه داشتیم به جز قانون جرایم مجازی ضمانت اجرای کافی نداشتند پس یک بخش مهم این طرح ضمانت اجرایی دادن به قوانین فضای مجازی است.»
در آخرین نسخه که ۹ بهمن سال جاری جایگزین نسخههای قبلی شد تعهداتی مانند احراز هویت کاربران، عدم انتقال دادهها به خارج کشور، پالایش محتوا به دستور قضایی، رعایت الزامات سالمسازی محتوا و… که در نسخه قبلی طرح فقط به ارائهدهندگان خدمات پایه کاربردی (مانند شبکههای اجتماعی، پیامرسانها و..) مربوط میشدند، به همه ارائهدهندگان خدمات فضای مجازی تسری پیدا کرده است. همانند نسخه قبل، گذرگاههای مرزی اینترنت به کارگروهی از نهادهای حاکمیت، متشکل از چهار نهاد نیروهای مسلح، وزارت ارتباطات، وزات اطلاعات و دادستان کل، در مرکز ملی فضای مجازی سپرده شده و نیروی انتظامی و دادستان کل به کارگروه مزبور اضافه شده است. تنها نیروهای مسلح نیز مجاز به پیشنهاد آییننامهها و تکالیف و تعیین صلاحیت دستگاهها در زمینه گذرگاه مرزی اینترنت خواهند بود.
معینالدین سعیدی، نماینده چابهار در مجلس شورای اسلامی از مخالفان تصویب کلیات طرح صیانت پنجشنبه ۱۲ اسفند گفت:
«از آنجایی که ممکن است روند بررسی طرح صیانت ابهامات متعددی داشته باشد از اینرو لازم است این طرح در صحن مجلس بررسی شود نه اینکه اصل ۸۵ بشود و اصل هشتادوپنجی شدن آن از همان ابتدا با مخالفت نمایندگان مواجه بود.»
سعیدی بررسی طرح صیانت را اولویت کنونی ندانست و با اشاره به اینکه «معیشت و مخارج زندگی بسیاری از افراد از طریق کسبوکارهای اینترنتی تأمین میشود»، افزود:
«ما مشکلات اقتصادی و معیشتی فراوانی در کشور داریم و لازم است تمرکز مجلس بر روی مباحث و مشکلات اقتصادی باشد.»
این نماینده مجلس با تأکید بر «موج اعتراضات مردمی» علیه طرح صیانت گفت «این نگرانی بهجاست و باید آنها را جدی بگیریم».
بهگفته او بهتازگی نامهای در مجلس تنظیم شده و ۱۶۵ نفر از نمایندگان خواهان بررسی طرح صیانت در صحن علنی مجلس شدهاند.
در روزهای اخیر، توئیت مهرداد ویسکرمی، نماینده خرمآباد، دبیر کمیسیون مشترک بررسی طرح صیانت و از موافقان تصویب کلیات آن، حاشیهساز شد. او مخالفان طرح صیانت را «سگهای قلادهبلند» نامید و نوشت:
«فضای مجازی به دلیل اهمیت، موضوعی حاکمیتی و محتاج قانونگذاری است. در کشورهای پیشرفته قانونمند است. چندوجهی، پیچیده و نیازمند مدیریت فراقوهای است. گرگهای مجازی و سگهای قلادهبلند غربگرا از قانونمندی آن میترسند. قانونمندی، به نفع کسبوکارهای سالم مجازی است.»
این نوشته ویسکرمی بازتاب زیادی داشت و بسیاری از کاربران از ادبیات این نماینده انتقاد کردند. حتی چند نماینده اصولگرای مجلس هم توئیت ویسکرمی را اهانتآمیز و نسنجیده خواندند.
عباس عبدی روزنامهنگار اصلاحطلب در توئیتی در اینباره نوشت:
«نظرسنجی شش ماه پیش نشان داد فقط ۱۵ درصد مردم موافق طرح صیانت، ۷۲ درصد مخالف و بقیه بینظر هستند. نماینده این مجلس گفت سگهای قلادهبلند غربگرا از قانونمندی فضای مجازی میترسند. پاسخ دهید که چه بلایی سر جامعه آوردید که ۷۲ درصد مردماش مشمول این توهین شدهاند؟»
ویسکرمی در پاسخ به منتقدانش گفت مخاطبان توئیتاش مردم عادی و حتی همه منتقدان طرح صیانت نبودند. او گفت:
«موضوع اصلی توئیت قانونمند کردن فضای مجازی بود که برخیها با سوءاستفاده به دنبال جوسازی از آن بودند.»
در این میان روزنامه «اعتماد» امروز پنجشنبه ۱۲ اسفند نوشته است:
«هرگونه طرحی که منجر به نوعی مراقبت از فضای مجازی شود، مستلزم دقت، ظرافت، گفتوگوهای جدی با افکار عمومی، بهرهگیری از بسیاری صاحبنظران مورد اعتماد جامعه؛ شفافیت، صداقت و صراحت، اقناع جامعه، حضور جدی گروههای مورد اعتماد جامعه در تصمیمسازی و تصمیمگیری و حتی نظارت جدی بر مصوبات است. (…) تصویب یکچنین طرح مهمی در یک محفل کوچک و کمیسیون، بیش از آنکه ضریب اعتماد جامعه را بالا ببرد، نگرانی مردم را بیشتر میکند.»
بهتازگی در روز سهشنبه ۱۰ اسفند / یکم مارس جمعی از کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل متحد از جمله جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر در جمهوری اسلامی، ایرنه خان، گزارشگر ویژه وضعیت حق آزادی بیان و عقیده و الکساندرا زانتاکی، گزارشگر ویژه در زمینه حقوق فرهنگی از حکومت ایران خواستند تا از تلاش برای تصویب طرح صیانت دست بردارد.
کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل از حکومت ایران خواستند که طرح صیانت را کنار بگذارد
ولی الله لونی ، رئیس مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه_علمیه قم، در نامهای به ابراهیم_رئیسی با ورود زنان به ورزشگاه مخالفت کرد و نوشت که طرح چنین موضوعی «موجب شگفتی بدنه انقلابی و متدین» جامعه است.